معنی فندق هندی

فرهنگ فارسی هوشیار

فندق هندی

فندغ هندی رته ریته

لغت نامه دهخدا

فندق هندی

فندق هندی. [ف َ دُ ق ِ هَِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رته است که به هندی ریتهه نامند. (مخزن الادویه). گیاهی است از تیره ٔ بُقولات که در غالب نواحی آمریکا و آفریقا و آسیا از جمله جنوب ایران میروید. شاخه هایش دارای خارهایی است به رنگ زرد و در قاعده ٔ برگهایش نیز یک زوج خار کوچک دیده میشود. برگهایش مرکب و به بزرگی سی سانتیمتر است. گلهایش زردرنگ و میوه اش نیام و دارای یک یا دو دانه است. قسمت مورد استفاده ٔ این گیاه دانه های آن است که مورد استفاده ٔ طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند. طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب بعنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده میکنند. گیاه مذکور در بلوچستان به مقدار زیاد میروید. قارچ. رته. ریتهه. اطیوط. اطموط. ریته. تخم ابلیس. (فرهنگ فارسی معین).


فندق

فندق. [ف َ دُ / ف ُ دُ] (اِ) درختی است از تیره ٔ پیاله داران و از دسته ٔ فندقها که در مناطق گرم و معتدل نیمکره ٔ شمالی میروید. برگهایش دارای بریدگیهای مضاعف است و پهنک برگها در سطح خلفی دارای پرز میباشد. گلهای نر این گیاه از گلهای ماده جدا هستند ولی هر دو بر روی یک پایه قرار دارند بنابراین فندق جزو گیاهان یکپایه است. گلهای نر در بهار تشکیل سنبله های درازی میدهند و گلهای ماده تشکیل اعضاء پیاله مانند قرمزی را میدهند که پس از باروری میوه ٔ فندق در داخل این پیاله ها تشکیل میشود. تکثیر این گیاه اکثر بوسیله ٔ قلمه یا خوابانیدن صورت میگیرد. مغز دانه ٔ فندق به مصرف خوراک انسان میرسد و از آن روغنی هم میگیرند که در عطرسازی به کار میرود. جلوز. بندق. شجرهالجلوز. جوز فنطس. قویون. فندق آغاجی. (فرهنگ فارسی معین). گلوز. جلوز. بندق. (یادداشت مؤلف). اگر مغز آن را با انجیر و سداب بخورند زهر کار نکند. (برهان):
اگر چون فندقم بر سر زنی سنگ
ز عنّابم نیابد جز توکس رنگ.
نظامی.
فندقی رنگ داده عنابش
گشته شنگرف سوده سیمابش.
نظامی.
تات چو فندق نکند خانه تنگ
بگذر از این فندق سنجاب رنگ.
نظامی.
آهشان فندق سربسته و چون پسته همه
زُ استخوان ساخته خفتان به خراسان یابم.
خاقانی.
سربسته همچو فندق اشارت همی شنو
میپرس پوست کنده و بادام کآن کدام ؟
خاقانی.
ترکیب ها:
- فندق بستن. فندق بند. فندقچه. فندق زدن. فندق زنان. فندق سنجاب رنگ. فندق سیم. فندق شکستن. فندق شکل. فندق شکن. رجوع به هر یک از این کلمات شود.
- فندق صحرایی، گونه ٔ وحشی درخت فندق را گویند که در جنگلها میروید. فندق وحشی. (فرهنگ فارسی معین).
- فندقلو. رجوع به این کلمه شود.
- فندق وحشی، فندق صحرایی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ترکیب فندق صحرایی شود.
ترکیبات های دیگر:
- فندقه. فندق هندی. فندقی کردن. رجوع به هر یک از این کلمات شود.
|| کنایه از لب معشوق هم هست. (برهان). || کنایه از سرانگشت محبوب. (فرهنگ فارسی معین). ظاهراً از نظر خضاب دادن سرانگشت به حنا و جز آن، آن را به فندق تشبیه کنند، چه فندق بستن به همین معنی است:
فرنگیس بگرفت گیسو به دست
به فندق گل ارغوان را بخست.
فردوسی.
به مشکین کمند اندرافکند چنگ
به فندق گلان را به خون داد رنگ.
فردوسی.
ز بادام بر ماه مرجان خرد
گهی ریخت، گاهی به فندق سترد.
اسدی.
رجوع به کلمات مرکب با فندق شود.

فندق. [ف ُ دُ] (ع اِ) کاروانسرا. ج، فنادق. (فرهنگ فارسی معین). مهمانسرای. (منتهی الارب). خان السبیل. فنتق. (اقرب الموارد). مهمانخانه. هتل. (یادداشت مؤلف):
در فندق تو بُوَد دکانش
صد کوزه و مغز در دهانش.
خاقانی.


فندق هندو

فندق هندو. [ف َ دُ ق ِ هَِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) فندق هندی. رجوع به فندق هندی شود.

حل جدول

فندق هندی

تخم ابلیس
در هندی ریتهه نامند. گیاهی است که در غالب نواحی آمریکا و آفریقا و آسیا از جمله جنوب ایران میروید. قسمت مورد استفاده ٔ این گیاه دانه های آن است که مورد استفاده ٔ طبی دارد. بعلاوه از دانه های آن میتوانند مقادیری روغن گیاهی استخراج کنند. طعم دانه های این گیاه تلخ است ولی در طب بعنوان ضد کرم و ضد تب نوبه و تقویت از آن استفاده میکنند. گیاه مذکور در بلوچستان به مقدار زیاد میروید.

ریتهه

رته


فندق

کنایه از لب یار

مسافرخانه عرب

گویش مازندرانی

فندق

فندق

تعبیر خواب

فندق

دیدن مغز فندق، دلیل مال است. اگر بیند که فندق بسیار داشت، دلیل است از بخیلی منفعت یابد - محمد بن سیرین

خواص گیاهان دارویی

فندق

فندق بدلیل اینکه دارای مقدر کمی مواد نشاسته ای است ضمنا دارای مواد معدنی زیادی مانند کلسیم، ‌پتاسیم، فسفر، ‌منیزیوم، ‌سدیم و آهن می باشد غذای بسیار خوبی بای مبتلایان به بیماری قند است فندق غذای مناسبی برای تقویت بدن و مخصوصا دوره نقاهت است.فندق مقوی روده ها و معده است فندق سموم را از بدن خارج می سازد فندق فشار خون را بالا می برد خانم هائیکه در بین دو عادت ماهانه خونریزی دارند برای درمان آن باید جوشانده پوست فندق بخورند روغن فندق برای از بین بردن سرفه و درد سینه مفید است

فرهنگ عمید

فندق

(زیست‌شناسی) میوه‌ای گرد، کوچک، قهوه‌ای‌رنگ، و حاوی روغن که به‌عنوان آجیل مصرف می‌شود،
(زیست‌شناسی) گیاه این میوه که درختی است از خانوادۀ پیاله‌داران، با برگ‌های پهن و دندانه‌دار و گل‌های خوشه‌ای،
[قدیمی، مجاز] سرانگشت حنابسته،
* فندق بستن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز] حنا بستن به‌ سرانگشتان،

فرهنگ فارسی آزاد

فندق

فُندُق، میهمانخانه، مسافرخانه، کاروانسرا، فُندُق (فُندُق را به عربی بُندُق هم میگویند) (جمع: فَنادق)،

معادل ابجد

فندق هندی

303

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری